سلام روزگار.... (ازدست عزیزان چه بگویم گله ای....)
| ||
|
دوستت ندارم به اندازه ی اقیانوس، . چون یه روز به آخرش میرسی . دوستت ندارم به اندازی خورشید، . چون غروب میکنه . دوستت دارم . به اندازی روت که هیچوقت کم نمیشه
به روی گونه تابیدی و رفتی مرا با عشق سنجیدی و رفتی تمام هستی ام نیلوفری بود تو هستی مرا چیدی و رفتی
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه، ، برچسبها: ادامه مطلب
بنام خدایی که برای قلب دوست و برای اثبات دوستی اشک را افرید
اگر بار گران بودیم و رفتیم اگر نامهربان بودیم و رفتیم
گرچه این دنیا ندارد اعتباری این را نوشتم تا بماند یادگاری
موضوعات مرتبط: خواندنی ، ، برچسبها: ادامه مطلب
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
موضوعات مرتبط: دکتر شریعتی، ، برچسبها: ادامه مطلب
روزی یه پسر عاشق یه دختر شدو با خودش عهد بست که تا قیامت بجز اون دل به هیچکس نبنده براش خیلی سخت بود عهدی
که بسته گریه های شبانه و دور از چشم بقیه مثل یه زخم کاری نابودش میکرد حاضر بود تموم هستیش را فداش کنه تا اینکه مدتی بعدش فهمید دختره هم اون را دوستش داره و از ته قلب همدیگر رو دوست دارند می خواستند روزهای قشنگی را
با هم سپری میکردند خانواده هاشون با هم مشکل داشتند به خاطر هم از دست خانوادشون خیلی کتک میخوردند..
چند روزی گذشت و خبری از پسره نشد تا یه روز یه نامه به دست دختره رسیدمتن نامه چنین بود عشق عزیزم سلام همیشه دوستت داشتم و دارم من تا اخرین لحظه عمرم به عهدم وفا کردم و منتظرت ماندم ولی بدون عاشقا تو
این دنیا به هم نمی رسند پس من زودتر میرم و تو اون دنیا منتظرت میمونم...خدا نگهدار مواظب خودت باش دختره این نامه رو خوند و زار و زار گریه میکرد تا اینکه پدرش امد و گفت یکی از اشناهای جوونمون هم رحمت خدا رفته دختر تا که اسمشو فهمید بیهوش شد و افتاد ..تا اینکه تو بیمارستان تمام کرد و دکترا علت مرگش رو ایست قلبی اعلام
کردند...رفتند تا اون دنیا به هم برسن....
موضوعات مرتبط: داستان عشقی، ، برچسبها: گفتی عاشقمی،
موضوعات مرتبط: عشقی .، ، برچسبها: ادامه مطلب عشق و زمان ؟؟؟حتما بخونید
درجزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می کردند: شادی- غم- غرور-عشق و...
روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت.
موضوعات مرتبط: داستان عشقی، ، برچسبها: ادامه مطلب
خدایا کفر نمیگویم،
موضوعات مرتبط: دکتر شریعتی، ، برچسبها:
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم گر چه در خویش شکستیم صدایی نکنیم بر بروانه شکستن هنر انسان نیست گر شکستیم زه غفلت من و مایی نکنیم یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم وقت بربر شدنش ساز و نوایی نکنیم یادمان باشد اگرخاطر مان تنها شد طلب عشق زه هر بی سرو بایی نکنیم
زندگی هم چون بیانویی است که دکمه های سفید نوای شادی و دکمه های سیاه نوای غم مینوازند بس زندگی زمانی زیباست که دکمه های سیاه و سفید باهم بنوازند موضوعات مرتبط: شعر، ، برچسبها: نشان لیاقت خدا، مدالی نیست که بر گردنت بیاویزی. موضوعات مرتبط: خواندنی ، ، برچسبها: یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود موضوعات مرتبط: خواندنی ، ، برچسبها: بعد از او بر هرچه رو کردم دیدم افسون سرابی بود انچه میگشتم به دنبالش وای برمن نقش خوابی بود غنچه شوق تو هم خشکید شعر ای شیطان افسونکار عاقبت زین خواب دردالود جان من بیدار شد بیدار دیگرم گرما نمیبخشی عشق ای خورشید یخ بسته سینه ام صحرای نومیدیست خسته ام از عشق هم خسته ای خدا....بر روی من بگشای لحظه ای درهای دوزخ را تابه کی در دل نهان دارم حسرت گرمای دوزخ را؟ موضوعات مرتبط: شعر، ، برچسبها: تورو بخدا برا من مواظب خودت باش گریه نکن اروم بگیر به فکر زندگی باش غصم میشه اگه بفهمم داری غصه میخوری شکایت از کسی نکن با این که خیلی دل خوری دلت نگیره مهربون عاشقتم اینو بدون دلم گرفته میدونی از هم جدا کردنمون دل نگرونتم همش اگه خطا کردم ببخش بازم منو به خاطر تمام خوبیات ببخش منو ببخش اصلا فراموشم کنو فکر کن منو نداشتی این طوری خیلی بهتره بگو منو نخواستی برو بگو تنهای رو خیلی زیاد دوسش داری اگه تو تنها بمونی با کسی کاری نداری دلت نگیره مهربون عاشقتم اینو بدون دلم گرفته میدونی از هم جدا کردنمون دل نگرونتم همش اگه خطا کردم ببخش بازم منو به خاطر تمام خوبیات ببخش منو ببخش موضوعات مرتبط: شعر، ، برچسبها:
گیرم که در باورتان به خاک نشستیم وساقه های جوانم از ضربه های تبرتان زخم دار است با ریشه چه میکنید ؟ گیرم که بر سر این بام بنشسته ودر کمین برنده ای برواز را علامت ممنوع میکنید؟
گیرم که میزنید گیرم که میکشید گیرم که می برید با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟ انسان برای موفقیت به دنیا می اید نه برای شکست
موضوعات مرتبط: شعر، ، برچسبها: شبهی چند شب است افت جانم شده است اول نام کسی ورد زبانم شده است
در من انگار کسی در بی انکار من است یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است
یک نفر ساده چنان ساده که از سادگی اش میتوان یک شبه بی برد به دل دادگی اش
اه این خواب گرانسنگ سبکبار شده بر سر روح من افتاده و اوار شده
در من انگار کسی در بی انکار من است یک نفر مثل مثل خودم عاشق دیدار من است
یک نفر سبز چنان سبز که از سرسبزیش میتوان بل زد از احساس خدا در دل خویش
رعشه ای چند شب است افت جانم شده است اول نام کسی ورد زبانم شده است
ای ابیرنگ تر از اینه یک لحظه بایست راستی این شبه هر شبه تصویر تونیست
اگر این حادثه هرشبه تصویر تونیست بس چرا رنگ تو و اینه اینقدر یکیست
حتم دارم که تویی ان شبه اینه بوش عاشقی جر قشنگیست به انکار مکوش
اری ان سایه که هر شب افت جانم شده است ان الفبا که همه ورد زبانم شده است
اینک از بشت دل اینه بیدا شده است و تماشا گه این خیل تماشا شده است
ان الفبای دبستانی دلخواه تویی عشق من ان شبه شاد شبانگاه تویی . موضوعات مرتبط: شعر، ، برچسبها: ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم چند وقت هست که هرشب به تو می اندیشم
به تو اری به تو یعنی که همان منظر دور به همان سبز صمیمی به همان باغ بلور
به همان سایه همان وهم همان تصویری که سراغش ز غزلهای خودم میگیری
به همان زل زدن از فاصله دور بهم یعنی ان شیوه فهماندن منظور بهم
به تبسم به تکلم به دل ارایی تو به خموشی به تماشا به شکیبایی تو
به سخنهای تو با لهجه شیرین سکوت به نگاه های تو با سایه سنگین سکوت موضوعات مرتبط: شعر، ، برچسبها: در تصاویرحکاکی شده بر سنگهای تخت جمشید هیچکس عصبانی نیست
موضوعات مرتبط: خواندنی ، ، برچسبها: |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |