سلام روزگار....

سلام روزگار....
(ازدست عزیزان چه بگویم گله ای....)
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

welcome to powerclassic

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ساحل نشین اشک و آدرس powerclassic.10r.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.با تشکر از شما میثم مدیر وبلاگ. powerclassic.orq.ir powerclassic.10r.ir powerclassic.loxblog.com





 

 

تنها سکوت و هزاران علامت سوال جوابش بود

 

سرگردان شده بود ... مثل دیونه ها

 

نه نه نه این انصاف نبود

 

به گذشته پرواز کرد

 

روز آشنایی

 

وقتی به چشمان خمار و زیبای پسر

 

خیره شد قلبش صدای عشق رو شنید

 

آره ... این پسر چقدر مظلوم و مهربان بود

 

تمام وجود پسر از صداقت و مردانگی فریاد میزد

 

روزگار چه سختی هایی که سر راهشون نگذاشته بود

 

دختر و پسر شده بودند همدم و محرم اسرار همدیگه

 

وقتی دختر فهمید که پسر سرطان داره دنیا آوار شد به سرش

 

اما عشق واژه ای نبود که به این راحتی ها تموم بشه

 

نه دختر پسر رو رها نکرد ... چون عاشق بود

 

دختر برای شفاعت پسر همیشه دست به دعا بود

 

همیشه با حرف های امیدوار کننده

 

باعث دلگرمی و امیدواری پسر میشد

 

یک سال گذشت خبری رسید که

 

در انگلیس میشه از طریق مغز استخوان پای یکی از اعضای خانواده

 

باعث درمان سرطان خون شد

 

دختر وقتی شنید اونقدر خوشهال شد که همون لحظه به سجده در اومد

 

وقتی پسر رو دید پسر گفت میدونم که اگه اشک ها و دعا های تو نبود

 

خدا کمکم نمیکرد دختر با دلی پر از عشق باز هم به پسر امیدواری داد که

 

عملش موفقیت آمیز میشه

 

پسر بعد از ۸ماه از انگلیس برگشت

 

در این ۸ماه دختر با بی قراری گذروند و نگرانتر از روز قبل میشد

 

وقتی خبر برگشتن پسر رو شنید مثل پرنده ای به سوی خانه ی پسر پر کشید

 

اما وقتی با پسر روبه رو شد

 

پسر خیلی خونسرد و با سردی با دختر رفتار کرد

 

نه اصلا باورش نمیشد

 

پسر بهش گفت از اینکه توی مدت تنهایی و ناامیدی همراهم بودی ممنونم

 

اما من دیگه نمیخوام با تو باشم

 

نمیخوام دیگه همراهم باشی

 

دختر سکوت کرد و فقط با اشک چشماش

 

حرفاشو به پسر گفت

 

برگشت و با دلی شکسته و ناامید

 

ســـــــــــــــرگـــردان

 

توی خیابان شروع به قدم زدن کرد

 

نه دیگه خبری از عشق پسر نبود

 

۱۱مـــــــــــــــــــاه بــعــــــــــــد

 

دختر به خاطر مریضی مادر رفته بود بیمارستان

 

وقتی خواست به اتاق مادر برگرده چشمانش از تعجب باز موند

 

اتاق کناری مادر !!!!!!!!!!!!

 

وای خدای من یعنی این همون پسر بود؟

 

رفت جلو آره خودش بود

 

برگشت بیرون از اتاق ... وقتی دکتر از اتاق اومد بیرون

 

از دکتر پرسید:سلام دکتر ببخشید چه اتفاقی برای این مریض افتاده؟

 

دکتر گفت که اون جوون هر دو کلیه هاش با مشکل مواجه شدن و اگر عمل نشه میمیره

 

و هیچ یک از افراد جوان خانواده گروه خونیشون به پسر نمیخوره

 

پسر چشمانش بسته بود

 

وارد اتاق شد توی دل شکسته اش باز هم پر از درد شد

 

با این همه بی وفایی پسر اما باز هم دختر عاشقش بود

 

نه خیلی دوستش داشت آخه اون پسر عشقش بود

 

یه معشوق بی وفا

 

دکتــــــــــــــــر ... دکتـــــــــــــــــر

 

گروه خونی من با اون جوون یکیه

 

نه خانوم نمیشه باید حتما یا از اعضای فامیل باشه

 

ویا خانواده ی پسر اون شخص رو تایید کنند

 

نه آقای دکتر من میخوام ناشناس بمونم

 

اما دکتر قبول نکرد

 

و دختر مجبور شد راز دلش رو برای دکتر فاش کنه

 

دکتر از اینهمه عشق و وفاداری اشک به چشمانش اومد

 

و قبول کرد که مثل یک راز بمونه

 

اتاق عمل آماده شده بود

 

خانواده ی پسر پشت در اتاق عمل و برای هر دو دعا میکردند

 

آره از اون جوانی که به کمک پسرشون مثل فرشته ای اومده بود ممنون بودند

 

پیوند کلیه انجام شد و با موفیت تموم شد

 

دکتر دکتر ضربان قلب شدید شد

 

 داره حالش وخیم میشه

 

نه خدای من دکتر تمام تلاشش رو کرد تا اون زنده بمونه

 

امــــــــــــــــــــــــا ...

 

 

 

پسر رو از اتاق عمل آوردند بیرون

 

چند روز بعد ...

 

وقتی به هوش اومد از خانواده اش پرسید

 

چه کسی فرشته ی نجات جانش شده؟

 

اما کسی جواب سوالش رو نداشت

 

وقتی دکتر به دیدنش اومد

 

راز دختر رو فاش کرد

 

و به پسر گفت که اون دختر تا لحظه ی مرگ هم عاشقت بود

 

و به خاطر عشق جانش رو هم فدا کرد

 

چشمان پسر از اشک پر شد

 

چقدر باعث غصه ی دختر شده بود

 

چقدر بهش بی وفایی کرده بود

 

۲هفته بعد با دسته ای از گلهای سفید به دیدن دختر شتافت

 

اما دیگه پشیمانی فایده ای نداشت

 

منو ببخش که دلتو شکوندم

 

منو ببخش که بهت بی وفا شدم

 

منو ببخش که عشق تو رو  به هوس فروختم

 

منو ببخش که به تو پشت کردمو به دیگری رو کردم

 

و ای کاش قدر عشق تو رو میدونستم

 

و با اشک چشمانش قبر دختر رو خیس کرد

 

و تا آخر عمر به عشقش بعد از مرگ دختر پایبند شد

 

و هرگز به غیر از عاشق مرده اش به هیچکس دیگه ای فکر نکرد

 

و تا لحظه ی مرگ عاشق دختر ماند

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: داستان عشقی، ،
برچسب‌ها:
[ 20 / 2 / 1390برچسب:, ] [ 10:29 AM ] [ meysam ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

خداوندا برای همسایه که نان مرا ربود، نان برای عزیزانی که قلب مرا شکستند، مهربان برای کسانی که روح مرا آزردند، بخشش و برای خویشتن خویش ، آگاهی و عشق می طلبم . . . به توکل نام اعظمت 'بسم الله الرحمن الرحیم' ******************************** باسلام من میثم مدیر وبلاگ powerclassic ورود شما رو به این وبلاگ خوش آمد میگم برای دسترسی به تمامی مطالب به موضوعات مراجعه کنید ******************************** يادت باشه هيچ وقت عاشق نشي ، اگه عاشق شدي اين حرف رو يادت نره يادمان باشد ، در عشق گر به وصال يار نائل آمديم ، شكر خدا را گوئيم و سجدۀ شكر، و گر سرنوشتمان چيزي جز دوري يار و وصال در خيال نبود از آن پس جايگاه جسم و روح و قلب عاشقمان جاييست كه آن را نامند ، گورستان ******************************** به سلامتی اونایی که... درد و دل همه رو گوش میدن...... اما معلوم نیست خودشون کجا درد و دل میکنن... سلامتی اونایی که به ظاهر آرومن ولی توی دلشون سونامی هست سلامتی اونایی که به پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نمیشوند . . به سلامتی کسی که دید تو تاکسی بغلیش پول نداره ب راننده گفت :پول خورد ندارم واسه همه رو حساب کن....! سلامتي بيل! که هرچه ‌قدر بره تو خاک، بازم برّاق‌تر مي‌شه سلامتی اونايی که بی کسن ولی ناکس نیستن.. سلامتیه همه اونایی که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دایمیه! به سلامتی دریا: نه به خاطر بزرگیش….. واسه یک‌رنگیش به سلامتی اشک که وقتی میاد طرف خالی می‌شه و بقیه پر سلامتی‌ اون پسری که وقتی‌ تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشی‌... انگشت کوچیکهٔ عشقمم نیستی سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات به جای اینکه ترکمون کنن درکمون میکنن سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست به سلامتی دیوار که هر مرد و نامردی بهش پشت کرد و به هیشکی پشت نکرد به سلامتي اوني که باخت تا رفيقش برنده باشه سلامتی خودش، خودم و خودت. همه اونایی که دوستشون داریم و نمیدونن، دوستمون دارن و نمیدونیم ******************************** گاه دلتنگ میشوم .... دلتنگ تر از همه دلتنگی ها... گوشه ای می نشینم...... و حسرت ها را می شمارم... باختن ها را و صدای شکستن ها را... نمیدانم من کدام امید را نا امید کردم... کدام خواهش را نشنیدم... وبه کدام دلتنگی خندیدم ... که این چنین دلتنگم... ******************************** کسی که برای بودنت خدا را شکر نمی کند برای برگشتنت نیز دعا نخواهد کرد ******************************** گاهی خدا درها رو میبنده و پنجره ها رو قفل می کنه زیباست اگه فکر کنی شاید بیرون طوفانه و خدا میخواد از تو محافظت کنه ******************************** وقتي خاطره هاي آدم زياد ميشه ديوار اتاقشون پر عکس ميشه اما هميشه دلت واسه اوني تنگ ميشه که نميتوني عکسشو به ديوار بزني ******************************** صبورانه در انتظار زمان بمان هرچیز در زمان خودش رخ میدهد.باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند درختان خارج از فصل خود میوه نمیدهند! ******************************** دل کندن اگر آسان بود فرهاد به جای بیستون دل می کند نه کوه!! ******************************** زندگی با هم تلخیاش یه درس خوب بهم داد اونم اینه که رفیق اونی نیست که باهاش خوشی رفیق اونیه که بی اون داغونـــــــــــــــــــــی... ******************************** وقتی سکوت خدا را در برابر راز و نیاز دیدی ، نگو خدا با من قهر است ! او به همه کائنات فرمان سکوت داده تا حرف تو را بشنود پس حرف دلت را بگو ******************************** ایستادگی کن تا روشن بمانی شمع های افتاده خاموش می شوند ******************************** هميشه يادت باشه چيز ي كه امروز دار ي شايد آرزوي ديروزت بوده و بزرگترين آرزوي فردات . پس هميشه سعي كن قدر چيزي كه امروز داري رو خوب بدوني !!! ******************************** خداوند همه چيز را در يك روز نيافريده است پس چه چيز باعث شده كه من بينديشم كه مي توانم همه چيز را در يك روز بدست بياورم ******************************** بگذار آدمها تا ميتوانند سنگ باشند، تو از نژاد چشمه باش ******************************** اعتبار آدمها به حضورشان نیست به دلهره ای است که در نبودنشان درست می کنند . . . ******************************** زندگی کن ، حتی اگر بهترینهایت را از دست دادی چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر برایت میسازد ... ******************************** نسيم دانه را از دوش مورچه انداخت... مورچه دانه را دوباره بر دوشش گذاشت و به خدا گفت: " گاهي يادم ميرود که هستي ، کاش بيشتر نسيم مي وزيد... " ******************************** همیشه از فاصله ها گله میکنیم شاید یادمان رفته که در مشق های کودکی برای فهمیدن کلمات کمی فاصله هم لازم بود! ******************************** هر از گاهی دریا هوس میکنه به ساحلش سری بزنه مهم نیست ساحل تحویلش میگیره یا نه ، مهم اثبات وفاداریه دریاست ******************************** برای کسی بسوز که برای خاموش کردنت از اشکش مایه بذاره . . . ******************************** به قول مرشد دل بی درد وجود نداره اگه باشه یک تیکه گوشته اگه تلاطم نداشته باشه میشه لجن مومنه که باید روزی هفتاد تا درد بکشه ******************************** ای شقایق ما جماعت هر چی میکشیم از خودمونه بیاموزیم اگر کسی یادمان نکرد یادش کنیم شاید او تنها تر از ما باشد ******************************** meysam3572@yahoo.com meysam3572@gmail.com
آرشيو مطالب
مهر 1396
شهريور 1396 مرداد 1396 آبان 1395 مهر 1395 شهريور 1395 تير 1395 اسفند 1394 آذر 1394 آبان 1394 مهر 1393 مرداد 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 ارديبهشت 1392 اسفند 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390 آذر 1390 آبان 1390 مهر 1390 شهريور 1390 مرداد 1390 تير 1390 خرداد 1390 ارديبهشت 1390 فروردين 1390 اسفند 1389 بهمن 1389
امکانات وب