سلام روزگار.... (ازدست عزیزان چه بگویم گله ای....)
| ||
|
با حرفهای قشنگت تو قلبم خونه کردی منو گوشه نشین هزار میخونه کردی چه شبهایی که بیخواب تو بودم چه روزهایی که بیتاب تو بودم چرا با این دل من سر یاری نداری واسه یک لحظه موندن سرم منت میذاری بگو با تو چه کردم که از عشقم شکاری هزارو صد بهونه واسه رفتن میاری مثل قدیم ندیما دل دیگه بی قرار نیست به پای پیمون تو عاشق و موندگار نیست هر چی میخواستی بگی گفتی با خوب و بدش یادت باشه که میگن شاهنامه خوشه اخرش
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: شعر، ، برچسبها: |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |