مجنون اگر باشد، جهان خالی ز لیلا نیست
مجنون عاشقپیشهای در شهر، اما نیست.
مجنون معمایی است مثل عشق پیچیده
دیگر كسی در فكر حل این معما نیست.
مجنون...! هزاران سالِ نوری باد او را برد
از جنس مجنون هیچ مردی این طرفها نیست
افسانه مردی بود روزی، نام او مجنون
نامش درون قصهها امروز حتی نیست.
بر شاخه میرقصد غزل؛ سیبی به نام عشق
دستی برای چیدن این سیب، اما نیست.
مجنون چرا دیگر به لیلا دل نمیبازد؟
مجنون چرا همسایة احساس لیلا نیست؟
از رونق افتادهست بازار جنون امروز
وقتی برای عشق ورزیدن مهیّا نیست.
دنیا بدون عشق، قبرستانی از تنهاست
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: شعر، ،
برچسبها: