سلام روزگار.... (ازدست عزیزان چه بگویم گله ای....)
| ||
|
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن! به این که من دوستت دارم حتی یه ذره شک نکن! بذار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق تقصیر چشمای تو بود*وگرنه ما کجا و عشق؟!؟ سرم تو لاک خودمو دلم یه جو هوس نداشت بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت تا این که پیدا شدی و گفتی از این چشمای خیس تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس! عشقمو دست کم نگیر*درسته مجنون نمیشم وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن! به این که من دوستت دارم حتی یه ذره شک نکن! هنوز یه قطره اشکتو به صدتا دریا نمی دم یه لحظه با تو بودنو به عمر دنیا نمی دم همین روزا به خاطرت به سیم آخر می زنم قصه عاشقیمونو تو شهرمون جار می زنم نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: شعر، ، برچسبها: |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |